هی!آنقدر زیبایی که باران گرفته است!

متن مرتبط با «دلم را شکستی نگفتم چرا» در سایت هی!آنقدر زیبایی که باران گرفته است! نوشته شده است

همه چیز درست خواهد شد و شب تاریک از چراغ ترک خورده عذر خواهد خواست

  • اوه، مارسیادلم می‌خواد زیبایی بلوندِ بلندتدر مدرسه تدریس بشهتا بچه‌ها یاد‌بگیرنکه خدامثل موسیقیتوی پوست زندگی می‌کنهو مثل یه هارپسیکورد درخشانبه صدا در‌میاددلم می‌خوادبرگه‌های گزارش مدرسهاینطوری بشه:بازی کردن با چیزهای شیشه‌ای ظریف: 20جادوی کامپیوتر: 20نامه نوشتن برای کسایی که عاشقشون هستی: 20کشف چیزهایی در مورد ماهی: 20زیبایی بلوندِ بلندِ مارسیا: 20+نوشتی آتش و رفتیتمام دفتر سوختبه شعر لانه رسید آتشو کبوتر سوختو بیت بیت جلو آمدو زبانه گرفتقصیدهقطعهغزلبیت خشک با تر سوختنگاه عاشق مردی اتاق را چرخیدشبی دو خاطره درگیرودار بستر سوختپسر نشست و به مغز خودش تپانچه گذاشتو مدتی پس از این اتفاق دختر سوختنوشتم"آب"نشدرودبرکهدریاچهبه پیش آمد و واژه شناور سوختدوباره شاعر تو شعر ناتمام گفتدوباره از هیجان تو بیت آخر سوخت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در کوی نیکنامان ماراگذر ندادن

  • اوه، مارسیادلم می‌خواد زیبایی بلوندِ بلندتدر مدرسه تدریس بشهتا بچه‌ها یاد‌بگیرنکه خدامثل موسیقیتوی پوست زندگی می‌کنهو مثل یه هارپسیکورد درخشانبه صدا در‌میاددلم می‌خوادبرگه‌های گزارش مدرسهاینطوری بشه:, ...ادامه مطلب

  • برای از تو نوشتن هوا کم است

  • پیمان خوابی؟نگام کنباز هم تو چشمام زل بزنو بگو دلم برات خیلی تنگ شده مارسیبگو یبار دیگه بیا و بگو من منتظرتمسرشارم از خیال...همه میگن با اومدن کسی دیگه تورو فراموش میکنم تو فراموش نشدنی هستی تو اولین عشق واقعی من بودی اولین هرچند تو بودی که رفتی تو بودی که بریدیولی من هیچوقت فراموشت نمیکنم  , ...ادامه مطلب

  • دیشب جیب خدا را زدم خالی بود

  • امروز روز مادره   هیچوقت نتونستم این روز بهت کادو بدم چون خیلی زود از پیشم رفتیتو و پدرمیدونی چیه مادرازت دلخورم چرا بدون من رفتی من تنهایی اینجا بدون تو چیکار کنمنگاه کن ببین دخترت چقدر تنهاسچقدر بی , ...ادامه مطلب

  • دلم دیوار مهربانی بود ...کهنه دلت را اویختی و ...

  • در دست هایت دردهای منند که تجزیه می شوند بگذار به طبیعت خودم برگردند از من تنها لبخندی برای توست که آنقدر نیامدی تا بر اسکلت لب هایم ماسید...!  , ...ادامه مطلب

  • دلم را از رهن چشمانت دراوردم ...اخییشش

  • این سفرهای گراناز در و دیوار وجودتو تنم موش می ریزهبه یکی کشته‌ی ناخوانده چه سود؟که چُنین از در و دیوار هویجصدای خرگوش می‌ریزهگاهی وقتا دل برام دست می‌زنهبا پا می کشه، پس می‌زنهعقلی که زخمش چرکی‌هدیگه مرخص می‌زنهوقتی ۲۰۶ هست، دل توی صحرا می‌پرهوقتی فقر و حشیش هست، باز دل توی صحرا می‌پرهوقتی قل و زنجیر هست، دل پائین و بالا می‌پرهاما وقتی درِ زندون بازه، اونی‌ که در بره خیلی‌ خره...همه چی به ما می‌خنده یرههمه چی با ما می‌گنده یرههمه چی با ما می‌پوسه یرههمه چی با ما می‌سوزه یرهوقتی نماز به اتمام می‌رسهحالا نوبت سلام می‌رسهوقتی شرافت به انجام,دلم را شکستی,دلم را لرزاندی و رفتی,دلم را بی خبر میبری,دلم را به خاک نسپار,دلم را شکست,دلم را شکستند,دلم را شکستی نگفتم چرا,دلم را چون اناری کاش,دلم را دوزخی سازد,دلم را کسانی شکستند ...ادامه مطلب

  • برای سایه ی که هیچوقت نبود.

  • خودم هستم و تنهایی همین بهتره تا این عشقای نصفه نیمه خودم هستم و خدایی که هیچوقت نبود خودم هستم و ی شعر تنهایی گاهی وقتا حضور بعضی ادما تو زندگیت اضافس واضافه هارو باید پاک کرد..  پاکت کردم برای همیشه...   ......    بوی پاییز می آید!بوی دلتنگی های بیشتر...بوی دلسردی،بوی رویا های ندیده!بوی تو،بوی من ؛بوی بی عشقی...مستی های پنهان!بوی باران؛بوی خاستن و نتوانستنبوی رفتن می آید،بوی رفتن می آمد،بوی ماضی هایی هایی که هیچوقت حال نشدو همیشه استمراری بود!بوی مرگ،بوی آرزو،, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها